- نویسنده : میترا زمانی
- 26 مارس 2019
- کد خبر 32328
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
مصاحبه با آقای دکتر آرمان زرگران، معاون امور بینالملل دانشکده طب ایرانی دانشگاه علوم پزشکی تهران
به نقل از مستند مکتوب چهارمین جشنواره ملی گیاهان دارویی، فرآورده های طبیعی و طب ایرانی- ۲۱الی ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۷
(به کوشش تیم پژوهشی شبکه خبری گیاهان دارویی- شرکت سیمرغ سبز امید)
برای دریافت این مستند روی دکمه دانلود کلیک کنید
– لطفا خودتان را معرفی کنید و سوابق تحصیلی و مسئولیت های خودتان را بفرمایید.
بنده آرمان زرگران، معاون امور بین الملل دانشکده طب ایرانی، فارغ التحصیل رشته داروسازی و سپس داروسازی سنتی از دانشگاه علوم پزشکی شیراز هستم. هم اکنون استادیار دانشکده طب ایرانی در گروه های داروسازی سنتی و تاریخ پزشکی بوده و نیز بعنوان مشاور بین الملل دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت انجام وظیفه می کنم. یکی از معاونتهای دانشکده طب ایرانی معاونت بینالملل است و حیطه فعالیت این معاونت شامل ارتباطات بینالمللی، جذب دانشجویان خارجی، دعوت از اساتید خارجی، برگزاری برنامههای مشترک نظیر کارگاه ها، سمینارها، همایشها در سطح بین المللی و … میباشد.
– چرا از بین همه رشته های تخصصی پزشکی، رشته تاریخ طب را برای ادامه تحصیل انتخاب کردید؟ عوامل و پیش زمینه های این انتخاب چه بود؟
من ابتدا داروسازی و سپس داروسازی سنتی را برای ادامه تحصیلاتم انتخاب کردم اما با توجه به علاقهای که از دوران نوجوانی به تاریخ داشتم، در این حیطه نیز فعالیت می کنم.
– لطفا برای آشنایی کلی خوانندگان، توضیحاتی درباره رشته تاریخ طب و اینکه چه مباحثی توسط متخصصان این رشته مورد بررسی قرار می گیرد، ارائه بفرمایید.
تاریخ پزشکی یک رشته دیرپا در دنیاست و موضوع جدیدی نیست. ما مجلاتی در دنیا داریم که دهها سال سابقه کار در این زمینه دارند. همچنین دپارتمانهای تاریخ پزشکی در دانشگاههای دنیا موجود است که بعضاً قدمت برخی از آنها به یکصد سال میرسد. انجمنهای بسیاری در ارتباط با تاریخ پزشکی در دنیا وجود دارد، البته دقت کنید که چنین انجمنهایی تنها مختص تاریخ پزشکی نیست و ما در ارتباط با تاریخ دندانپزشکی، تاریخ داروسازی و … انجمنهایی داریم و این حوزه از دانش تخصصی شده است. در کشور ما رشته تاریخ پزشکی جوان و نوپا است. در سال ۱۳۹۲ این رشته در دو مقطع دکتری و کارشناسی ارشد دانشجو گرفت. متأسفانه فعلاً روند جذب مقطع دکتری این رشته متوقف شده است و تنها یک دوره، در ساری شاهد جذب دانشجویان دکتری این رشته بودیم اما امیدواریم بهزودی دانشجویان دکتری هم جذب شوند. در حال حاضر در مقطع کارشناسی ارشد در هشت دانشگاه تهران، شاهد، تبریز، ساری، اراک، ایران، بابل و قم دانشجو پذیرفته میشود و این دانشگاهها گروههای تاریخ پزشکی دارند. افراد میتوانند از رشتههای مختلف کارشناسی در مقطع کارشناسی ارشد تاریخ پزشکی شرکت و ادامه تحصیل دهند.
– بحث های پژوهشی در تاریخ علوم پزشکی شامل چه مواردی می شود؟
تاریخ علوم پزشکی بسیار گسترده است چرا که همه حوزههای علوم پزشکی تاریخچهای دارند نظیر تاریخ پرستاری، تاریخ داروسازی، تاریخ ارتوپدی و … . از طرفی چون در ایران نوپاست و کمتر بر روی آن کار شده است، جای پژوهش بسیاری دارد. همچنین برای پژوهش آن به مواد و ابزار خیلی زیادی نیاز نیست و عمده آن مربوط به مطالعه متون و منابع است. اگرچه کارهای آزمایشگاهی و تحقیق بر روی بقایای اجساد و اشیای تاریخی را نیز شامل میشود. در نتیجه با هزینه کم میتوان کارهای پژوهشی در این زمینه انجام داد. چون در ایران تاریخ پزشکی غنی داریم و کمتر بر روی آن تحقیق صورت گرفته، یافتههای حاصل از پژوهش آنها در سطح بینالمللی جذابیت زیادی به همراه داشته، همچنین مقالات و پژوهشهای تاریخ پزشکی ایران پتانسیل چاپ در مجلات معتبر و بسیار خوب دنیا را دارد. برای مثال ما در گروه تاریخ پزشکیمان سه مقاله در ژورنال های دارای ضریب تاثیر (Impact factor) بالای بیست چاپ کردهایم که شاید در گروههای دیگر این موفقیت رؤیایی باشد، درحالیکه یک ریال در قالب طرح تحقیقاتی و ... از جایی برای آن ها دریافت نکرده بودیم و دانشجویان با مطالعه متون موفق به انتشار چنین مقالاتی شدند.
– در دنیا چقدر طب ایرانی شناخته شده است؟ آیا طب ایرانی به این شیوه ای که در ایران هست، در جای دیگری از دنیا به صورت آکادمیک و رسمی تدریس میشود؟ و اگر دنیا این مکتب طبی را می شناسد، به نام طب ایرانی می شناسد یا به نامهای دیگری؟
متاسفانه ما طی این ده سال در حوزه بینالمللی کردن تاریخ طب خود خیلی کار نکردهایم. بهزودی کتابی را منتشر می شود که در آن به وضعیت آموزش و پژوهش در طب ایرانی پرداخته ایم. یکی از قسمتهای آن در ارتباط با حوزه بینالملل است که نشان میدهد چه تعداد مقاله در دنیا در مورد طب ایرانی چاپ شده که نویسندگان آن غیرایرانی می باشند. بررسیهای ما نشان داده که این موارد محدود است و عمدتا محدود به پژوهشگرانی از ایران است که در ارتباط با یک غیرایرانی پژوهشی در این زمینه به چاپ رسانده اند و به این صورت نبوده که در خارج از کشور بر روی طب ایرانی پژوهش داشته باشند. ما در حال حاضر هم تنها یک دانشجوی خارجی در مقطع PhD از کشور پاکستان داریم که در این زمینه تحصیل میکند و این آمار برای ظرفیت طب ایرانی اصلاً خوب نیست. البته به احتمال زیاد سه دانشجوی دیگر نیز در این مقطع سال آینده جذب خواهند شد. اما در ارتباط با آشنایی طب ایرانی در سطح بینالملل، مقالهای در سال ۱۹۰۴ در The Lancet با عنوان Persian medicine به چاپ رسیده است و بیانگر شناخت از طب ایرانی در میان جوامع علمی بین المللی از گذشته دور است. درباره انتخاب واژه مناسب برای طب ایرانی که اختلافنظر در آن وجود دارد و برخی آن را طب سنتی، طب اسلامی و ... هم مینامند، مقالهای در سال ۲۰۱۴ در بررسی این موضوع منتشر کردیم که مشخص شد طب ایرانی یا همان Persian medicine در ادبیات انگلیسی مناسبترین گزینه است، چرا که خارج از کشور این واژه را میشناسند و حتی در سفرهایی که به کشورهای مختلف داریم طب ایرانی را با این عنوان میشناسند.
طب ایرانی در سایر کشورها تدریس نمیشود اما ما در سطح بینالملل تلاشهایی کردهایم تا بیان کنیم یکی از اشکال طب سنتی در دنیا، طب ایرانی است همانطور که طب چینی، آیورودا، یونانی مدیسین و … وجود دارد. ما برای این موضوع دلایل و سندهایی را داریم که به استناد آنها حرف میزنیم. همچنین ما دانشجویان خارجی را در قالب فرصتها و دورههای آموزشی کوتاه مدت میپذیریم. در آخرین برنامه آموزشیمان، دانشجویانی از پاناما، هند، جزیره موریس، اوگاندا و … داشتیم. حتی ما از آمریکا درخواست هایی داریم که مشتاق هستند بیایند و دورههایی را در ایران ببینند. این کارها برای ما فرصت ایجاد میکند تا متخصصین و پزشکان و حتی افرادی که در وزارت بهداشت سایر کشورها هستند را ملاقات کنیم و طب ایرانی را بهعنوان یکی از اشکلال طب سنتی معرفی کنیم و این موجب بستر سازی آن در کشورهایشان میشود و امکان سرمایهگذاری در آن کشورها به وجود می آید. در حال حاضر در مورد اتریش ما کارهای خوبی انجام دادهایم، تاکنون میزبان سه گروه دانشجوی اتریشی بودیم تا آموزش ببینند. این نوع فعالیتها کمک میکند تا آنها دوره ببینند و وقتی به کشورشان برمیگردند، باب آشنایی باز باشد.
ما در ابتدای راه هستیم و جای کار بسیار است و از طرفی نوسانات ارزی و سیاسی کشور هم روی این مسئله اثر مستقیمی دارد، بههرحال ما هم بودجههای آنچنانی برای این کارها نداریم تا تبعات آن را تحمل کنیم و تحت فشارهایی هستیم. سعی ما بر این است که کمکم طب ایرانی را در دنیا شناختهتر کنیم. ما طی ده سال گذشته مقالات و پژوهشهای موفقیتآمیزی داشتیم و عدد رشدی ما نسبت سالهای قبل این دوره حدود ۱۲ برابر بوده است اما همانطور که گفتم در شروع کار هستیم و هنوز طب ایرانی جایگاه خود را در دنیا به دست نیاورده است و ما با فعالیتهایی که در دست اجرا داریم نظیر جذب دانشجویان بینالمللی و ... به دنبال آن هستیم تا روزی بتوانیم در دانشگاههای خارجی طب ایرانی را تدریس و در سازمان بهداشت جهانی بتوانیم طب ایرانی را تعریف کنیم و مدارک دانشجویان مان در سایر نقاط دنیا دارای اعتبار باشد. چرا که توانمندی فارغ التحصیل ما بالا است و توان اثر گذاری بر دانش را دارند. برای مثال ما دانش آموختگان داروسازان سنتی داریم که از ایران رفته و در دانشگاههای سایر کشورها فعالیت میکنند مانند دکتر فریدی که در دانشگاه موناش در استرالیا هیات علمی هستند و از جمله اتفاقات خوب در این حوزه به شمار میآیند و به این ترتیب متخصصین رشته خود را به سایر نقاط صادر میکنیم که این در بسترسازیها برای اشائه طب ایرانی به اقصی نقاط جهان کمک میکند. اما هنوز این موارد انگشتشمار است. البته کشور هم باید این احساس نیاز را داشته باشد و حمایت کند وگرنه با بودجههای اندک نمیتوان انتظار معجزه داشت.
– اگر بخواهیم تاریخ علم پزشکی در ایران را از ابتدا تا به امروز بررسی کنیم، چه مقاطع را در طول این دوران، مقاطع مهم و برجسته می دانید؟
در تاریخ پزشکی ایران دو دوره کلیدی وجود دارد. یکی از آنها دوره ساسانی است که نقطه اتکا آن دوران، بحث جندیشاپور است و همچنین یکی از دلایلی که بر نام طب ایرانی پافشاری میکنیم به جندیشاپور برمیگردد. در جندیشاپور یک فضایی ایجاد میشود که اساتید و دانشجویان از تمدنها و مذاهب مختلف دور هم جمع میشوند و به دور از تعصبات قومی و مذهبی بهطور آزادانه به بیان عقاید خود در رشتههای مختلف علمی میپردازند و در یک فضای بینالمللی، دانش هندیها، نصرانیها، یونانیها، سریانیها و… در هم تلفیق میشوند. جندیشاپور در آن دوران حتی پناهگاهی بوده برای پناهندگانی نظیر دانشمندان رومی که بعد از تعطیلی مدرسه فلسفه آتن، در زمان خسرو انوشیروان به ایران پناهنده میشود و به جندیشاپور منتقل میشوند. این فضای علمی یک مدلی را پایهریزی میکند که اثرات این مدل در دوره اسلامی منجر شد تا پزشکان جندیشاپوری که شاخصترین آنها خاندان بوختیشوع بودند به دارالخلافه بغداد در زمان عباسیان منتقل شوند. حتی اولین بیمارستان در دنیا که وجه آموزشی داشته در جندیشاپور شکل گرفته بود. این مدل تفکر که دانش از همه دنیا در یکجا جمع شده و سنت علمی را بنا نهاد، به دوره اسلامی منتقل شد و موتور محرکهای برای ایجاد ساختارهایی نظیر بیت الحکمه در بغداد و … شد. در واقع بعد از یک و نیم قرن از فتح ایران که دوران تاریک علمی رقم خورده بود، در دوره عباسیان که خاندان های ایرانی نظیر برمکیها روی کار میآیند مدل طب جندیشاپوری به دارالخلافه بغداد منتقل میشود و دوران نهضت ترجمه شکل میگیرد. در این نهضت باید کتابها به زبان عربی برمیگشت و کتابخانهها سازماندهی میشد و حتی کتابهایی را میخریدند و ترجمه میکردند که آن دوران، دوران ظهور مترجمان بزرگی مثل حنین بن اسحاق و … هم بود. به این ترتیب دومین دوره مؤثر در تاریخ پزشکی، دوران طلایی تمدن اسلامی در قرن ۹ تا ۱۳ میلادی است که در پی این نهضت ترجمه رخ می دهد. در دوران جندیشاپور کتابها و متون علمی به زبان سریانی (پهلوی ساسانی) بوده و در زمان تمدن اسلامی به زبان عربی تبدیل میشوند. دانشمندان بزرگی که در دوره طلایی اسلامی ظهور کردند نظیر ابنسینا، جرجانی، علی بن عباس مجوسی، اخوینی، رازی و … نتیجه یک عقبه علمی هستند که ریشه آن به ایران باستان دوره ساسانی و نهضت ترجمه برمیگردد و به عصر طلایی اسلامی منتهی میشود، دورهای که نقطه عطفی در دانش پزشکی دنیا به حساب میآید. بعد از این دوره ما نقطه عطف دیگری در دانش پزشکی داریم که در دوره رنسانس در غرب اتفاق میافتد و در واقع دو مورد از مهمترین نقاط عطف تاریخ پزشکی مربوط به دوره طلایی اسلامی با محوریت ایران و دوره رنسانس در غرب است.
– بسیار شنیده ایم که کتابهای پزشکی ایرانی صدها سال در دنیای غرب تدریس می شده است. لطفا درباره این موضوع، توضیحاتی ارائه بفرمایید.
یک اتفاق مهمی که در عصر طلایی اسلامی رخ میدهد خلق کتابهایی توسط دانشمندان ما است که منجر به تحول علم پزشکی در دنیا میشود. معروفترین آنها کتاب قانون ابنسینا، الحاوی، الحصبه و الجدری رازی، الملکی علی بن عباس و … می باشند. این کتابها در مراکز علمی اروپا که معمولاً در ایتالیا مستقر بوده، ترجمه و نگهداری شده و تبدیل به منابع لایتغیر علم پزشکی میشوند و تا مدتها کسی جرات نمیکرده تا آنها را تغییر دهد تا آنکه در زمان پاراسلسوس کتابها را آتش میزند تا به نحوی بتشکنی کنند و در واقع او با این کار میخواست رشدی در علم اتفاق بیفتد چرا که تا قرن ۱۷ میلادی این کتابها بدون تغییری جدی در غرب مورداستفاده قرار میگرفتند. وقتی یک جریان علمی متوقف میشود انتظار نداریم تا ابد به همان منوال باقی بماند و طبیعتاً نیاز به رشد هست. همانطور که امروزه هم کتابهای پزشکی هر چند سال یکبار تغییر میکنند. برخی از کتابها و فعالیتهای علمی ایرانیان در گذشته حتی امروز شناخته نشده اند مثلاً ما اولین کتاب آناتومی آموزشی در دنیا را داریم که توسط منصور الیاس شیرازی تقریباً در صد سال قبل از وسالیوس نوشته شده است و یا کتاب اخوینی که به قرون اولیه اسلامی برمیگردد و کتاب آموزشی است. به گفته استاد وصال که از چهرههای برجسته رادیولوژی کشور هستند، کتاب قانون مثل پاب مد (Pubmed) در زمان خودشان بوده است که سطح مقطع پزشکی را نشان میدهد. در واقع آن چیزی است که در زمان ابنسینا بوده و او قبول داشته است. ابنسینا رسالههای زیادی دارد که در آنها یافتههای خودش را آورده است اما در کتاب قانون سطح مقطع پزشکی در زمان خودش را نشان داده و کتاب جامع آموزشی هم بوده است.
– شما چندی قبل به عنوان یکی از اعضای آکادمی جهانی تاریخ داروسازی در آمدید و مدال ویژه ای از این آکادمی دریافت کردید. لطفا درباره اقدامات و پژوهش هایی که منجر به این اتفاق شد توضیح بدهید.
با توجه به اینکه داروساز هم هستم یکی از حوزههایی که همیشه برای من جذاب بود، بحث تاریخ داروسازی بوده است. دو مجموعه بزرگ جهانی در حوزه تاریخ داروسازی وجود دارد که یکی از آنها انجمن جهانی تاریخ داروسازی که متشکل از ۲۸ انجمن ملی است و یکی هم آکادمی جهانی تاریخ داروسازی است. آکادمی معمولاً جایی است که ریشسفیدان آن حوزه قرار دارند. هر دو مجموعه نگاهشان به بحثهای تاریخ داروسازی در دنیاست، ما این حوزه را تقریباً در ایران باب کردیم در حالیکه قبلاً به این شکل نبود. همچنین ما اولین مقالات را به شکل منظم و هدفمند دراینباره در مجلات معتبر جهانی و بویژه در مجلات وابسته به انجمن تاریخ داروسازی در این حوزه چاپ کردیم. برای مثال مجله Pharmaceutical historianکه نزدیک به پنجاه سال قدمت دارد و انجمن تاریخ داروسازی انگلستان آن را چاپ میکرد که اکنون با انجمن جهانی بهصورت مشترک منتشر میکنند، ما اولین مقاله درباره علوم آرایشی بهداشتی در ایران باستان را مبتنی بر یافتههای باستانشناسی در سال ۲۰۱۱ در آنجا منتشر کردیم. از طرفی بنده معمولاً در کنگره های انجمن جهانی تاریخ داروسازی شرکت میکردم. عموماً انجمن جهانی تاریخ داروسازی هر دو سال یکبار کنگره برگزار میکند و در حاشیه آن نشست های آکادمی هم برگزار می شود. من برای اولین بار در سال۲۰۰۹ در آنجا یک سخنرانی داشتم و منجر به آشنایی آنها با بنده شد و پس از آن تقریبا همه دوره ها بجز یک مورد در کنگره ها و نشست های آن ها شرکت کرده و در قالب سخنران و یا رئیس پنل و … حضور داشتم. همچنین مقالاتی در سطح بینالمللی در حوزه تاریخ داروسازی در مجلات معتبر چاپ کرده بودم که منجر شد این اتفاق برای شخص بنده رخ بدهد و عضو آن آکادمی شوم. البته خود آکادمی جهانی تاریخ داروسازی افراد را نامزد میکنند نه اینکه خود فرد تقاضایی برای عضویت بدهد. بعد از اعلام نامزدی بنده همه اعضای آکادمی باید رأی مثبت میدادند و الحمدالله این اتفاق برای من افتاد و برای من سورپرایزی بود و در حاشیه کنگره جهانی تاریخ داروسازی در لهستان طی مراسمی به بنده دیپلم و مدال افتخار آکادمی اعطا شد.
– یکی از اتفاقات مهمی که در مدت اخیر در مبحث تاریخ علوم پزشکی در ایران افتاده است، تأسیس شاخه ایران انجمن جهانی تاریخ داروسازی است که مسئولیت این انجمن در ایران به عهده شما گذاشته شده است. لطفا توضیحاتی درباره اینکه این انجمن چه تعاملات بین المللی دارد و چه کارهایی را در کشور انجام می دهد ارائه بفرمایید.
ما از این فرصت که به عضویت آکادمی درآمده بودم استفاده کرده و با انجمن جهانی وارد مذاکره شدیم. و نهایتا با رایزنی با اعضای هیئت رئیسه و هیئت اجرایی تاسیس شاخه انجمن جهانی تاریخ داروسازی در ایران به عنوان یکی از انجمن های عضو مورد موافقت قرار گرفت که در گروه تاریخ پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران مستقر شد. با راه اندازی این انجمن، در تصمیمگیریهای انجمن جهانی ما صاحب رأی هستیم. همچنین در سیاستگذاریهای نشر علمی و برگزاری کنگرههای جهانی دخیل هستیم و امیدواریم در سال ۲۰۲۳ ایران میزبان این کنگره باشد. برگزاری این کنگره در ایران ارزآوری برای کشور به همراه خواهد داشت. همچنین انجمن مبالغی در قالب گرانت برای فعالیتهای پژوهشی به ما میدهد، انجمن کتابی راجع به فارماکوپه ها در دنیا منتشر کرده که یک فصل آن به ایران اختصاص دارد و این کتاب در کنگره سال آینده در واشنگتن رونمایی خواهد شد. در حالیکه در طول دو دهه گذشته نام ایران در کتابهای تاریخ پزشکی و علم تقریباً داشت حذف میشد و اگر جایی هم اشاره میشد بیشتر بنام تاریخ عرب عنوان میکردند و نام ایران باستان هم کلاً مسکوت مانده بود. اکنون ما در یک فصل این کتاب با مستندات و شواهد علمی بیان کردیم که ریشه فارماکوپه ها به ایران برمیگردد و آنها هم این مسئله را پذیرفته و این فصل را در کتاب چاپ کردهاند. در واقع اولین کتاب فارماکوپه بهجامانده در دنیا، کتاب قرابادین شاپور بن سهل، رئیس بیمارستان جندیشاپور بوده که در قرن نهم میلادی نوشته شده است. بعداً سنت قرابادین نویسی ادامه پیدا میکند و در قرن شانزده کتاب قرابادین شفایی به اروپا رفته و به نام فارماکوپیا پرسیکا ترجمه شده و چاپ میشود و این کتاب یکی از عوامل تأثیرگذار در نگارش فارماکوپه ها به سنت امروزی است. حتی در سخنرانی که در نشست فارماکوپه ها در آکادمیک صورت گرفت، بخشهایی از یافتههای ما را مستقیماً در اسلایدهای سخنرانیشان آورده بودند که شروع فارماکوپه ها از ایران است. به این ترتیب، نگارش روند تاریخ داروسازی بهعنوان شاخهای از علم پزشکی کمک میکند تا ما هم بتوانیم حرف بزنیم و تأثیرگذار باشیم و فقط خود گویی و خود خندی نشود، مهم این است که ما بتوانیم به زبان زنده دنیا حرف بزنیم و تأثیر بگذاریم. جایگاه خود را در دنیا پیدا کنیم و جلوی حذف شدن نام ایران از روند تاریخ علم و بویژه تاریخ علوم پزشکی را بگیریم.
– یک موضوعی که چند سالی است در جامعه مطرح است، ثبت دانشمندان به نام کشورهای مختلف است. به صورتی که مثلا درباره ابن سینا ترکیه و افغانستان و ازبکستان مدعی هستند و یا درباره برخی پزشکان دیگر ایرانی. این موضوعات را از نظر اهمیت چطور ارزیابی می کنید و آیا در راستای این مباحث، اقدامی توسط وزارت بهداشت، سازمان میراث فرهنگی و … انجام شده یا می شود؟
ما چیزی داریم که از آن غافل شدهایم و آن بحث هویت است. ما بعضی وقتها اینقدر کلمه هویت را به زبان آوردهایم که کلیشهای شده و مفهوم آن را فراموش کردهایم. موتور محرکه یک جامعه هویت آن است. یک جامعه اگر هویتی داشته باشد فرد حاضر است از منافع شخصی خودش به خاطر منافع جمع بگذرد. شاید واضحترین مثال آن جنگ هست که فرد حاضر است کشته شود اما از کشور، مردم و عقیدهاش دفاع کند. این در حوزههای دیگر هم صادق است، مثلا در حوزه پزشکی وقتی شما هویتی داشته باشید و من پزشک یا داروساز بدانم که امانتدار میراث افرادی مثل ابنسینا هستم، خیلی نحوه عملکرد من فرق خواهد کرد. این تاریخ و هویت ممکن است پنجاه ساله باشد و حتماً نباید هزار سال باشد، اما تاریخ باید هویتساز باشد. وقتی داروساز ما بداند تاریخش به کجا وصل است در عملکرد آن خیلی تأثیر خواهد گذاشت. برای مثال در انگلستان تعصباتی که به شاخصه های ملی خودشان دارند و حاضر نمیشوند حتی واحد سانتیمتر را بپذیرند و واحد اینچ را به کار میبرند و یا هنوز پلیس آنها با اسب در شهر حاضر میشود. همه اینها به یک فرد انگلیسی میفهماند که تو یک فرد متفاوتی و اصالتی داری که باید این اصالت را حفظ کنید. اکنون که ما که یک تاریخ چند هزارساله و غنی داریم، اگر بتوانیم این تمدن را به دانشجوی خودمان منتقل کنیم آن موقع دانشجوی ما دیگر قرار نیست تقلب کند و نمرهای بگیرد که فقط ترم درسی را بگذراند، چرا که برای خودش یک ارزشی قائل میشود. امروزه در دنیا کشورهایی که حتی تاریخی ندارند، این هویت را میسازند مثل ترکیه که عنوانی ساختهاند بنام آناتولین مدیسین (Anatolian medicine) که تا چند سال پیش حتی ما این اسم را نشنیده بودیم. اکنون در کشور ما هنوز بحث بر سر این است که طب ایرانی چه عنوانی داشته باشد یا اصلاً وجود داشته باشد یا نه و … درحالیکه این جز سرمایههای تمدنی ما به حساب میآید. حتی در مورد ابنسینا و شخصیتهای بزرگ کشور ما، خیزهای جدی از طرف سایر کشورها برداشتهشده تا این افراد را از آن خود کنند؛ بهویژه در ترکیه، که من به مدت یک سال و نیم با یک پژوهشگر ترک مکاتبه علمی در یک مجله علمی آمریکایی (در حوزه زنان و زایمان) داشتیم که مدعی بود ابنسینا ترک هست و شش نامه ردوبدل شد، که نهایتاً تسلیم شدند. این یک مورد کوچک است و یک پژوهشگر نقشی برای خود قائل است و تلاش میکند تا پاسخی بدهد. اما وقتی در سطح ملی نگاه میکنیم برای این قضیه باید سرمایهگذاری کرد. چرا در ترکیه باید مجسمههای ابنسینا درست شود و شرایط گردشگری هم وجود داشته باشد و مردم تصور کنند ابنسینا ترک است؟! ما که روی هویت و تمدن نشستهایم، اگر حداقل نصف آن را دریابیم و حفظ کنیم به موفقیتهای بزرگی میرسیم که باز هم میگویم برای این قضیه به سرمایهگذاریهای کلان نیاز است. ما در شرایط حاضر مهمترین سلاح مان، قلم مان هست. مقالاتی که مینویسیم و حضور پررنگ در مجامع بینالمللی میتواند از داشتههایمان دفاع کند.
– حرف آخر …
ما سازوکارها و مجموعه هایی در کشور داریم که متولیان حمایت از طب ایرانی و تاریخ پزشکی کشورند. اما به نظر میرسد بدنه اینها با هم هماهنگ نیست. یعنی وزارت بهداشت دفتر طب ایرانی دارد، همینطور در ستاد گیاهان دارویی که چند نفر شاید با طب سنتی درگیرند و … . چقدر اینها به هم متصلاند و چه نقشه جامعی دارند؟ به نظرم یک نقشه معقول و منطقی با اهداف قابلدسترسی در همه حوزهها بهطور متوازن باید برقرار باشد چه در حوزه بینالملل، تاریخ، طب سنتی، ساخت دارو و … و هر حوزه به کارشناس آن داده شود و از آن حمایت شود تا به یک نتیجهای برسیم. اگر حرکت منسجم شکل بگیرد، اتحاد ایجاد شود، افراد در جای خود قرار بگیرند و حمایت صورت بگیرد، در درازمدت شاهد اتفاقاتی مثبتی در سطح ملی و جهانی خواهیم بود و گرنه این مسیر باری به هر جهت خواهد بود و نباید انتظار معجزه داشت. همه چیز بستگی به تلاش و مدیریت صحیح ماست.
https://medplant.ir/?p=32328