- نویسنده : میترا زمانی
- 01 فوریه 2019
- کد خبر 32227
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
در گفتگو با دکتر سید جواد مجتبوی، متخصص طب چینی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
به نقل از مستند مکتوب چهارمین جشنواره ملی گیاهان دارویی، فرآورده های طبیعی و طب ایرانی- ۲۱الی ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۷
(به کوشش تیم پژوهشی شبکه خبری گیاهان دارویی- شرکت سیمرغ سبز امید)
برای دریافت این مستند روی دکمه دانلود کلیک کنید
با عرض سلام، لطفاً خودتان را معرفی نموده و در مورد تحصیلات و سوابق اجرایی تان توضیحاتی ارائه فرمایید.
با سلام، من دکتر سید جواد مجتبوی هستم. در سال ۱۳۷۳ از دانشگاه علوم پزشکی شیراز در رشته پزشکی فارغالتحصیل شدم و مدتی مطب و کارهای اجرایی داشتم تا اینکه در سال ۱۳۸۴ از طرف دانشگاه علوم پزشکی مشهد به چین اعزام شدم تا در آنجا در دانشگاه طب سنتی پکن (Beijing University of Chinese Medicine) مدرک PhD طب چینی گرفتم و در سال ۱۳۸۸ به کشور برگشتم و در دانشگاه علوم پزشکی مشهد مشغول به فعالیت شدم.
در حال حاضر هم بهعنوان مدیر دفتر طب ایرانی و مکمل دانشگاه علوم پزشکی مشهد مشغول به فعالیت هستم و همچنین مطب شخصی در حیطه طب چینی با تمرکز بر طب سوزنی دایر کرده و هم در مطب و هم در کلینیک تخصصی طب سوزنی دانشگاه، مشغول خدمت به مردم هستم.
سؤال اول درباره آموزش پزشکی در چین هست. آیا تحصیل در رشته طب چینی در چین، شامل تخصصهای مختلف هست یا همه تخصصها در قالب یک رشته واحد بنام طب چینی تدریس میشود؟
طب چینی یک مجموعه است که مبانی آن برای کسی که میخواهد آن را فرابگیرد یکسان است. چه طب سوزنی، چه طب گیاهی، چه ماساژدرمانی و چه سایر روشهای طبی آن، مبانی تئوریک یکسانی دارند. اما در حین تحصیل، هرکسی بنا به علاقه خود به یکی از بخشهای طب چینی گرایش پیدا میکند. بهعنوان مثال برخی علاقه بیشتری به طب گیاهی دارند و به سمت طب گیاهی متمایل میشوند و برخی دیگر به سمت طب سوزنی تمایل بیشتری پیدا میکنند. حتی معمولاً در بین همین تمایلات هم موضوع تخصصیتر میشود. مثلاً در بین کسانیکه به سمت طب گیاهی میروند، بعضیها بر روی بیماریهای پوست تمرکز میکنند، برخی روی بیماریهای گوارش، برخی روی اعصاب و روان و سایر بیماریها. آن دستهای هم که به طب سوزنی گرایش مییابند، طب گیاهی را فرا میگیرند و یکسری از فرمولهایی که عمومی هستند و رواج بیشتری دارند را در کنار روشهای درمانی طب سوزنی تجویز میکنند و اینطور نیست که سختگیری و تعصبی در کار باشد. البته مثلاً رشتهای مثل ماساژدرمانی هم هست که تقریباً فاصله از پزشکی چینی دارند، اما همانها هم اصول پزشکی مثل طب گیاهی و سوزنی و … را تا حدی آموزش میبینند و میشناسند.
لطفاً یک توصیف کلی از وضعیت ترویج، آموزش و تحقیقات طب چینی در کشور چین ارائه بدهید.
از زمانی که پای غربیها به چین باز شد و رئیسجمهور آمریکا در سال ۱۹۷۲ به چین رفت، غربیها با طب چینی آشنا شدند و خیلی کمک کردند به اینکه طب چینی توسعه پیدا کند. این موضوع چه در زمینه طب گیاهی و چه در زمینه طب سوزنی و چه در سایر روشهای درمانی چینی بود. نکته جالب این است که الان بسیاری از تحقیقات مدرنی که روی طب چینی انجام میشود، در خارج از چین و در کشورهای اروپایی و آمریکایی است. منتها خود چینیها هم خیلی مجموعههای تحقیقاتی و درمانی خودشان را تقویت کردند. در اکثر بیمارستانها، در کنار طب رایج، طب سنتی وجود دارد. تعداد زیادی بیمارستان تخصصی طب سنتی هم وجود دارد.
به دلیل اینکه در چین هم مثل ایران، بحث طب گیاهی آمیختگی زیادی با فرهنگ مردم دارد و مردم بسیاری از گیاهان را میشناسند، ترجیح میدهند که از طب سنتی چین برای بسیاری از موارد مثل بیماریهایی که تشخیص و درمان آن مشخص هست، استفاده کنند.
مراکز تحقیقاتی متعددی در چین، طب سنتی چین و طب سوزنی را آموزش میدهند. بسیاری از خارجیها چه برای تحصیل در دورههای تکمیلی طب چینی و چه برای اینکه از ابتدا طب چینی را فرا بگیرند، به چین میروند. بعضی از مراکز تحقیقاتی طب چینی با مراکز تحقیقات پزشکی در اروپا و امریکا همکاریهای بسیار نزدیکی دارند. بهعنوان مثال یکی از بیمارستانهای پکن که در زمینه طب چینی فعال هست، یونیسف هم در آن بیمارستان حضور دارد و دفتر دارد و یا دانشگاه طب سنتی پکن، آزمایشگاههایی دارد که با آزمایشگاههای کانادا و آمریکا همکاری نزدیک دارند و یا بیمارستانی هم در آلمان دارند.
بسیاری از اساتید چینی، برای آموزش طب چینی به پزشکان اروپا و آمریکا معمولاً در رفتوآمد به آنجا هستند و به این روشها، پزشکی چینی را در دنیا توسعه میدهند.
حدود هفتاد درصد از مجموعه طب چینی را بحث طب گیاهی تشکیل میدهد، قسمت بزرگی از سی درصد باقیمانده را طب سوزنی تشکیل میدهد و بقیه هم روشهای طبی دیگری همچون تای چی، چی کونگ و … است. اما همانطور که عرض کردم عمدتاً طب گیاهی و سوزنی است.
دولت چین با چه تدابیری توانسته است که طب چینی را به این وسعت گسترش بدهد؟
همانطور که قبلاً هم گفتم، این موضوع تا حد زیادی مربوط به فرهنگ مردم است. حتی شاید جالب باشد بدانید که زمانی که کمونیستها در چین روی کار آمدند، تا مدتی از رواج طب چینی جلوگیری میکردند و فقط همان طب رایج و موردنظر خودشان را ترویج میکردند. اما بعد از مدتی دیدند که این روش که فقط طب رایج را توسعه بدهند درست نیست و خود مائو در همان سالها دستوراتی را برای توسعه طب چینی میدهد.
الآن هم دولت چین با توسعه دانشگاهها و کمک به دانشگاههای طب چینی، در حال ترویج این علم است. دانشگاههای بسیار معتبر و بزرگی در چین وجود دارد که در دنیا شناخته شدهاند و مهمترین دانشگاههای پزشکی دنیا دانشجویان خود را برای دیدن دورههای طب چینی به این دانشگاهها در چین میفرستند.
من یک بررسی در اینترنت انجام دادم و دیدم که طب چینی در آمریکا بسیار در حال گسترش است و طبق آماری که من دیدم، در آمریکا بیش از ۱۱۸ کالج طب چینی وجود دارد و این در حالی است که آمریکا و چین از لحاظ سیاسی اگر دشمن هم نباشند، حداقل رقیب یکدیگر هستند. اما در همان آمریکای رقیب نیز طب چینی در حال گسترش است. حتی چندین مجله معتبر پزشکی با نمایههای بالا هستند که در ارتباط با طب چینی کار میکنند. مراکز تحقیقاتی متعددی در آمریکا روی طب چینی کار میکند. در کانادا هم پزشکان زیادی و حتی تعدادی پزشک ایرانی هستند که طب چینی کار میکنند.
البته در ایران هنوز آنچنان به طب چینی پرداخته نشده است. ما هم دلیل آن را نمیدانیم، اما شاید یکی از دلایل این باشد که ما خودمان طب ایرانی را داریم و ورود طب چینی میتواند طب ایرانی را تضعیف کند. درحالیکه به نظر من این موضوعات یا ارتباطی به هم ندارد و یا اگر ارتباطی داشته باشد، شاید حضور طب چینی در ایران بتواند اقبال مردم به انواع طب مکمل منجمله طب ایرانی را نیز تقویت کند. ما هم طبق وظیفه اخلاقی و شرعی خودمان، باید هر جایی هر دانشی را که میبینیم میتواند دردی از مردم را درمان کند، استفاده کنیم.
در حال حاضر پزشکانی که در ایران در زمینه طب سوزنی و یا طب چینی کار میکنند، بهجز عده اندکی که ما بودیم و توسط دانشگاه علوم پزشکی مشهد به چین اعزام شدیم، اکثراً کسانی هستند که طبق علاقه شخصی خودشان یا در داخل و یا به خارج از کشور رفتهاند و آموزش دیدهاند. چرا که هنوز مرکز آموزشی رسمی و دانشگاهی جهت آموزش طب چینی و بهطور خاص طب سوزنی در کشور نداریم. درحالیکه اساتید و هیئتعلمی این رشته در کشور قابل تأمین است، اما استفاده مناسبی از این افراد نمیشود.
یک گروه بیست نفره توسط دانشگاه علوم پزشکی مشهد به چین اعزام شدند و بنای دانشگاه بر این بود که اینها بعد از فارغالتحصیلی بیایند و در دانشگاه کرسی آموزش طب چینی را دایر کنند که بههرحال مخالفتهایی شد و این اتفاق نیفتاد. این در حالی است که اکنون طب سوزنی برای مردم شناخته شده است و مردم به اینترنت دسترسی دارند و اطلاعات بسیار خوبی درباره علوم مرتبط با درمان دارند و میخواهند که جاهایی وجود داشته باشد که پزشکان آموزش دیده و متخصص این خدمات را ارائه بدهند که به هر روی، این مسئله مهیا نشده است.
الآن برخی از تحقیقاتی که در کتاب هاریسون وجود دارد و بهعنوان منابع علمی مورد تأیید در تمام دنیا مورد استفاده قرار میگیرد، در سرزمینهای اشغالی فلسطین انجام شده و اصلاً برخی از نویسندگان این کتاب، ممکن است خودشان صهیونیست باشند. اما ما با وجود اینکه اصلاً این رژیم و آدمهای آن را به رسمیت نمیشناسیم، داریم از این کتابها استفاده میکنیم چونکه دانش است. حالا طب سوزنی هم یک دانش است مثل همان کتابهای هاریسون و … که تمام دنیا آن را پذیرفته است. پس بهتر است که ما هم اینها را وارد دانشگاهها کنیم و بهصورت علمی و دقیق از این دانش استفاده کنیم.
لطفاً بفرمایید بحث داروسازی سنتی در چین چگونه است؟ آیا مثل اروپا و ایران بیشتر تمرکز بر داروهای رسمی گیاهی هست یا داروی سنتی با فرآوریهای سنتی تولید میشود؟
در داروخانههای سنتی چین هم داروهای گیاهی آماده مثل همه جای دنیا وجود دارد و هم داروهای سنتی. اگر بیمار به پزشک مراجعه کند و پزشک پنج گیاه را برای او تجویز کند، این بیمار راههای مختلفی دارد. یک راه آن است که گیاه و نحوه تولید دارو را از داروخانه دریافت کند و در منزل خودش اقدام به آمادهسازی دارو کند. مثلاً اگر دارو بهصورت جوشانده یا دمکرده یا هر نوع دیگری باشد، گیاهان و دستور تهیه آن به بیمار داده میشود و بیمار خودش این کار را میکند. یک روش دیگر این است که داروخانه خودش مسئولیت تولید دارو از گیاه را به عهده میگیرد. مثلاً بیمار بعد از چند ساعت دوباره به داروخانه مراجعه میکند و دارویی را که آماده شده است را در بستههای کوچک و تمیز و ضدعفونی از داروخانه تحویل میگیرد. داروخانههای سنتی چین اخیراً به حدی پیشرفته شدهاند که وقتی بیمار به داروخانه مراجعه میکند و نسخه خودش را ارائه میدهد، با واردکردن این نسخه به کامپیوتر داروخانه، روبات بهصورت هوشمند از هرکدام از گیاهان به مقدار توصیه شده توسط پزشک، برداشته و با هم مخلوط میکند و فرمول نهایی دارو را یا برای ارائه به بیمار یا برای ارائه به بخش آمادهسازی و فرآوری دارو میفرستد.
لطفاً توضیحی درباره فعالیتهای پژوهشی و تحقیقاتی در طب سنتی چین ارائه بفرمایید.
مطالعات و تحقیقات در طب سنتی چین بسیار گسترده شده و تا حد زیادی ریز و دقیق شده است. بهعنوان مثال ما تابحال توضیحات کافی درباره مکانیسمهای طب سوزنی نداشتهایم و مبانی بافتشناسی یا سلولی درمان بیماریها توسط طب سوزنی، بهصورت دقیق مطرح نشده بود. اما اکنون تحقیقات فراوانی در جریان است که مباحث بافتشناسی، مواد بیولوژیک بدن، مباحث سلولی و عصبی و … به شدت ریز شدهاند و مکانیسمهای اثرگذاری طب سوزنی در حال بررسی است. همچنین بررسیهای حیوانی روی خوک، موش، خرگوش و … و تحقیقات بسیاری در حال انجام است که طب چینی را به یک مکتب پزشکی بهروز و همگام با علوم روز تبدیل کرده است. تحقیقات بالینی هم که بهصورت جداگانه و بهوفور در حال انجام است. اساتید گرنت های بسیار خوبی برای کارهای تحقیقاتی دارند و در مجموع، مهمترین رکن توسعه طب چینی چه در داخل چین و چه خارج از آن کشور، بحث تحقیقات و بهروز کردن آن است.
آیا طب ایرانی در چین شناخته شده هست یا خیر؟
در بعضی کتابهای مرجع طب چینی که به زبان انگلیسی هم ترجمه شدهاند، از ابوعلی سینا بهعنوان یک پزشک مشهور ایرانی نام برده شده است. بعضی از کتابها متأسفانه اشتباهاً او را یک پزشک عربی معرفی کردهاند. چرا که کتاب او به زبان عربی بوده است. یکی از اساتید خود ما که در طب گیاهی چینی فعال بود و مشهور هم بود، میگفت که بهترین گیاهان معطر گیاهانی هستند که در ایران میرویند و در طب ایرانی مورد استفاده هستند. در همین حد از طب ایرانی شناخت دارند. اما اینکه بهعنوان یک مکتب طبی شناخته شده باشد یا آن را آموزش بدهند، اینطور نیست. حداقل من در جایی ندیدم که بهطور خاص روی طب ایرانی کار کنند.
با توجه به مطالبی که فرمودید، آیا فکر میکنید الان زمینه و امکانات برای آموزش اصول طب چینی در دانشگاههای ایران مهیا هست؟
این زمینهها سالهاست که مهیا هست. حتی قرار بود چند سال بعد از ما افرادی داروساز و پرستار هم برای یادگیری طب چینی اعزام بشوند که وقتی در ایران طب چینی را فعال کردیم، نیروهای پیراپزشک کافی نیز داشته باشیم. در همان سالهایی که ما از چین برگشتیم، دانشگاه علوم پزشکی مشهد درخواست راهاندازی رشته طب چینی را به وزارت علوم اعلام کرد. اعضای هیئتعلمی را هم استخدام کرد که همین الآن هم هستند و در دانشگاه فعال هستند. بعد وزارت بهداشت درخواست کوریکولوم کرد که آن هم آماده شد و ارسال شد و ویرایشهای مختلفی روی آن انجام شد، اما در نهایت این اتفاق نیفتاد.
با توجه به مسئولیتی که جنابعالی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد بهعنوان مسئول دفتر طب ایرانی دانشگاه دارید، یک سؤال مهم این است که دولت چین چگونه با وجود اینهمه گستردگی طب چینی، توانسته است جلوی انحرافات و تخلفات را بگیرد و آیا مشکلاتی که امروزه در ایران درباره انحرافات و ورود افراد غیرمتخصص به حیطه پزشکی هست، در آنجا هم وجود دارد یا خیر؟
ببینید اگر قانون درست باشد، سیستم اجرایی هم فعال باشد و به تخلفات هم دادگستری بهموقع رسیدگی کند یعنی این سه به خوبی با هم همکاری و همپوشانی داشته باشند، هیچوقت این مسائل پیش نمیآید. طب سنتی ما در ایران سالهای سال رها بوده است. الآن هم بخش زیادی از آن رها است. مثلاً شما ببینید ما اینهمه عطاری در سراسر کشور داریم. چقدر نظارت بر اینها هست؟ چقدر از اینها آموزش دیدهاند؟ اینها همه دارند بدون مشکل کار میکنند. آنهم نه تنها فروش گیاه دارویی، بلکه کار درمانی میکنند. اما در جاهای دیگر دنیا و همچنین در چین اینگونه نیست. ما از ابتدا به تخلفات رسیدگی نکردهایم و مسئله بعدی این است که وقتی تخلفات رسیدگی نشود و زیاد بشود، دیگر قابلکنترل نیست. الآن در کشور شاهد هستیم که خیلیها در منازل بهصورت غیرقانونی کارهای درمانی میکنند، حجامت میکنند، زالو درمانی میکنند، عطاریها داروهای دستساز که محتوای آن به هیچ عنوان مشخص نیست به مردم میدهند و گاهی اوقات محتوای خطرناک و غیرقانونی در آن وجود دارد.
اما دولت چین با سختگیری در این حوزهها به خوبی توانسته است که این انحرافات را کنترل کند و تقریباً به نزدیک صفر برساند. حاکمیت قانون در آنجا بسیار شدید است. بهعنوان مثال در ایران اگر مستأجر منزل شما اجاره شما را پرداخت نکند، روند رسیدگی شکایت شما ممکن است چند سال طول بکشد. اما در آنجا با یک قرارداد ساده که شما با مستأجر دارید، اگر به کوچکترین مشکلی بخورید پلیس محل سریعاً به موضوع وارد شده و مستأجر را مجبور به پرداخت میکند و در غیر این صورت اقدام به بیرون انداختن وسایل مستأجر میکند. این روند در همه مسائل بخصوص در مسائل پزشکی چین هم جاری است و این پافشاری بر قانون و هماهنگی بین دستگاههای قانونگذاری، اجرایی و دادگستری باعث شده است که این انحرافات در آنجا نزدیک به صفر باشد. اگر ما هم بخواهیم این انحرافات را کنترل کنیم، باید پافشاری زیادی بر اجرای قوانین کشور داشته باشیم. ما در این زمینه هم قانون داریم ولی این قانون به خوبی اجرا نمیشود. مثلاً ما یک متخلف را که بدون داشتن کوچکترین سواد یا تخصصی، دخالت در کار درمان کرده است به دادگستری ارجاع میدهیم و پرونده او چندین ماه منتظر رسیدگی است و بعد از رسیدگی هم با یک جریمه اندک، پرونده مختومه میشود و نهایتاً همان تخلفات را مجدداً از سر میگیرد. سلامتی مهمترین ثروت و داشتهی هر فردی است و ما این را زیاد جدی نمیگیریم.
یک موضوع مهم درباره توسعه طب سنتی، چه طب سنتی ایرانی و چه طب سنتی چینی و …، مخالفتها با طب سنتی است. شما دلیل این موضوع را در چه چیزی میبینید؟
مشکل اصلی ما در اینجا، بیشتر مربوط به پزشکانی است که با طبهای مکمل مثل طب ایرانی، طب سوزنی و … آشنا نیستند و علاقهای هم ندارند که آشنا بشوند و وقتی آشنایی ندارند، کلاً منکر وجود آن میشوند. درحالیکه اگر مطالعه کنند در کتابهای همین طب رایج مثل هاریسون نیز از طب سوزنی اسم برده و از سال ۲۰۰۸ یک فصل بهعنوان طب مکمل و جایگزین اضافه شده که در این فصل از طب سوزنی هم بهعنوان یک نوع انرژیدرمانی اسم برده است. در کتابهای پوست حتی از طب سوزنی برای معالجه برخی بیماریهای پوستی نام برده شده است. خب وقتی در کتابهای مرجع وجود دارد، اساتید ما در ایران نباید به این صراحت مخالفت بکنند.
گاهی اوقات هم تبلیغات و بزرگنمایی درباره طب ایرانی و سایر روشهای طب سنتی، باعث به وجود آمدن انتظارات غیرمنطقی میشوند و نهایتاً وقتیکه نتیجه موردنظر گرفته نمیشود، تخریبها علیه طب سنتی شروع میشود. بهعنوان مثال وقتی یک بیمار به یک پزشک مراجعه میکند، احتمال درمان قطعی بیماری او بسته به بیماری بهطور متوسط پنجاه درصد است. مثلاً وقتی شما نزد یک متخصص جراح، یک جراحی انجام میدهید ممکن است عوارضی هم ایجاد شود و یا حتی باعث مرگ بیمار بشود. اما این عوارض و این مخاطرات، برای جامعه و برای پزشکان پذیرفته شده است. اما کافی است که از هزار مورد حجامت، یکی دچار عارضه بشود و آنجاست که این موضوع در بوق و کرنا میشود و علیه طب سنتی فریاد سر داده میشود. به نظر من راهحل این موضوع، یک نگاه منطقی و مقایسهای است. بالاخره آن جراحی هم طب است و این طب سنتی هم طب است. هیچکدام نباید مدعی درمان صد درصدی باشند و هیچکدام هم نباید بهمحض دیدن کوچکترین عارضهای از دیگری، کلاً آن را رد کنند.
الان بیشتر مراجعین به طب سوزنی از چه قشری و چه نوع بیماریهایی هستند؟
طب سوزنی بسیار گسترده و بسیار مشکل است. پزشک باید آموزش کافی تئوری و عملی دیده باشد تا بتواند به این حوزه ورود کند. بیماریهایی که بیشتر میتواند با طب سوزنی درمان بشود، در زمینه کنترل درد است. انواع سردردها، دردهای شانه و گردن، کمر، زانو، میگرن و … بیماریهایی هستند که با طب سوزنی به راحتی قابلدرمان هستند. این بیماران معمولاً به پزشک که مراجعه میکنند، به آنها مسکن داده میشود که خیلی اوقات این مسکن خودش عارضه دارد و باعث بیشتر شدن مشکلات میشود. در زمینه بیماریهای اعصاب و روان، افسردگی و اضطراب، کمخوابی، بیماریهای گوارشی مثل گاستریت و یبوست و … کمککننده است. برخی بیماریهای نورولوژیک مثل فلج بلز یا سکتههای مغزی بخصوص در مراحل اولیه و … طب سوزنی بسیار مؤثر است. سازمان جهانی بهداشت بیش از ۶۰ بیماری را قابلدرمان با طب سوزنی دانسته است.
مردم نیز روزبهروز بیشتر با طب سوزنی آشنا میشوند. چونکه اینترنت فضایی را فراهم آورده است که بتوانند آخرین دستاوردهای پزشکی دنیا را مطالعه کنند و طبیعتاً از پزشکان نیز انتظار ارائه این خدمات را دارند. الآن هم مراجعات مردمی به طب سوزنی در حال افزایش است و من این را چه در مطب و چه در بیمارستان وابسته به دانشگاه، حس میکنم.
تحقیقات و فعالیتهای بینرشتهای در طب سوزنی چگونه است؟
در دانشگاه علوم پزشکی مشهد تحقیقات بینرشتهای متعددی با طب سوزنی انجام شده است. روی میگرن، بیماریهای زنان، دردهای بعداً از عمل و… از جمله تحقیقاتی است که بهصورت مشترک در حال انجام است. همچنین ما گاهی اوقات به بخشهای مختلف پزشکی دعوت میشویم تا توانمندیهای طب سوزنی برای همکاری با آن بخش را توصیف کنیم و گاهی اوقات بیمارانی به ما مراجعه میکنند که توسط متخصصهای رشتههای دیگر همچون جراحی، روماتولوژی، نورولوژی و … به طب سوزنی ارجاع داده میشوند. خیلی اوقات هم ما پزشک ارجاع دهنده را نمیشناسیم. این نشان میدهد که پزشکان هم پس از دیدن نتایجی که طب سوزنی روی بیماران قبلی داده است، کمکم دارند به این موضوع بیشتر اعتماد میکنند.
سخن پایانی؟
من فکر میکنم هر روزی که در راهاندازی کرسیهای آموزشی طب چینی و به خصوص طب سوزنی تأخیر کنیم، ضرر کردهایم. چرا که این روشهای پزشکی مکمل، بسیار کمهزینه هستند و این کمهزینه بودن هم برای دولت است و هم برای بیمار. بهعنوان مثال اگر بیمار برای کاهش درد خود نیاز به انجام هزینههای سنگین داشته باشد که توسط دستگاههای بسیار گرانقیمت انجام میشود، میتوان با روشهایی همچون طب سوزنی، هم هزینه خرید دستگاههای گرانقیمت را تا حد زیادی از روی دوش دولت برداشت و هم هزینه درمان را از دوش بیمار. ضمن اینکه در بسیاری موارد مشاهده میکنیم که اثرگذاری طب سوزنی، از اثرگذاری روشهایی که با صرف هزینههای میلیونی و میلیاردی انجام شده، بیشتر و ماندگارتر است. ضمن اینکه رشتهای هم هست که مورد تأیید و پذیرفته شده در سراسر دنیاست. بیش از ۲۰ هزار متخصص طب سوزنی در آمریکا در حال کار هستند. اینها مواردی است که باید به آن توجه کنیم.
https://medplant.ir/?p=32227