بسمه تعالی
.
مصاحبه با آقای دکتر محمدرضا شمس اردکانی
به نقل از مستند مکتوب نخستین جشنواره ملی و نمایشگاه گیاهان دارویی، فرآوردههای طبیعی و طب سنتی ایران – ۱۳۹۱
.
سوابق شغلی:
رئیس دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران
معاون غذا و داروی دانشگاه علوم پزشکی تهران
عضو فرهنگستان علوم پزشکی زیر شاخهی طب سنتی و اسلامی به ریاست جناب آقای دکتر ولایتی
استاد دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران
.
با عرض سلام و تشکر بابت وقتی که به این مصاحبه اختصاص دادید، لطفا تاریخچه ی راه اندازی رشته طب سنتی در دانشگاه های علوم پزشکی کشور را بیان فرمایید.
در مورد بحث نظام مند شدن و نظام آموزش طب سنتی ایران از سال ۱۳۸۶ اولین دوره ی رسمی طب سنتی در دانشگاهها آغاز به کار کرد و این دانشکده تشکیل شد که خود تشکیل دانشکده طب سنتی در اصل تدبیر بسیار شایسته و بایستهی آقای دکتر لاریجانی بود که در آن زمان ایشان این تدبیر را کردند که طب سنتی با توجه به اینکه تازه وارد عرصه می شود به هر حال در نظام پزشکی ما و کسانی که در سیستم پزشکی رایج تحصیل کردند شاید هنوز شناخته شده و جا افتاده نیست و بعضاً به دلیل ندانستن مخالفت هایی وجود دارد و از آن طرف شأنیت و جایگاه بزرگی دارد که لازمهی آن وجود یک تشکیلات مستقل است.
به هر حال علی رغم این که خیلی ها فکر نمی کردند چنین چیزی امکان پذیر باشد آقای دکتر لاریجانی در آن موقع دستور تشکیل دانشکدهی طب سنتی را دادند و دانشکدهی طب سنتی در هیئت رئیسهی دانشگاه علوم پزشکی تهران مصوب شد. به لطف خدا همزمان و با فاصلهی کم دانشکدهی طب سنتی در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هم تشکیل شد که آن دوستان هم مشغول به کار هستند. تصویب رشته و راه اندازی آن از سال ۱۳۸۶ به هر حال مرهون زحمات حدوداً ۴۰ سالهی خیلی از دوستان و بزرگوارانی است که از قبل از انقلاب مشغول به این کار شدند از قبیل آقای دکتر اصفهانی، مرحوم دکتر سید جلال مصطفوی کاشانی، مرحوم دکتر نفیسی، آقای دکتر نجم آبادی و قبل تر از آنها مرحوم آقای دکتر عبدالله احمدیه و دیگران، اشخاصی هستند که بعد از دوران قاجار و دارالفنون فعالیت کردند ولی در آن دوره یک انقطاعی رخ داد. به دنبال این زحمات اوایل انقلاب یک بنیادی تشکیل شد به نام بنیاد ابن سینا که رئیس آن هم آقای دکتر مصطفوی بودند، این بنیاد به دستور ریاست وقت جمهوری اسلامی، حضرت آیت الله خامنهای تشکیل شده بود و نمایندهی ویژهی ایشان در پیگیری این مسائل آقای میرسلیم بودند و خوب متأسفانه به دلیل اینکه اوایل انقلاب بود، جنگ بود و خیلی معضلات جانبی هم وجود داشت خیلی به این مسائل پرداخته نشد و این کار دوباره مسدود ماند تا بالاخره با افت و خیزهای فراوان که قسمت عمدهی آن زحمات آقای دکتر اصفهانی بود در سال ۱۳۸۴ مصوب شد و تا کارهای ابلاغ آن انجام شد و در سال ۸۶، آزمون آن برگزار شد و رشتهی PhD طب سنتی که البته ابتدا کارشناسی ارشد بود و بعد ارتقا پیدا کرد مصوب شد.
شرط ورود به رشته پزشک بودن است یعنی افراد غیر از پزشک نمی توانند وارد این رشته شوند و در سال ۸۷ هم رشتهی PhD داروسازی سنتی هم مصوب شد تا در کنار هم بتوانند تحقیقات دارویی و داروسازی داروهای گیاهی را انجام دهند و تا الان هم بیش از ۲۰۰ دانشجو مجموعاً وارد این دو مقطع شدند و شاید با یک نگاه عامیانه ۲۰۰ نفر کم باشد ولی انشاءالله به لطف خدا تعداد عمدهی آن قرار است که اساتید این رشته باشند و تا الان ۳ نفر از این عزیزان فارغ التحصیل شدند یعنی دورهی چهار سالهی آنها تمام شده و این ها جذب دانشگاه علوم پزشکی میشوند و در همین دانشکدهی طب سنتی انشاءالله مشغول تحقیق و تدریس می شوند و عملاً ما به زودی مرحله ای خواهیم داشت که سرعت پذیرش و فارغ التحصیلی بیش از الان خواهد شد چون اعضای علمی برای تدریس باید وجود داشته باشد. تا الان اعضای هیئت علمی از رشته های مختلف بار این رشته را به دوش کشیدند به این صورت که در کارگروههای تربیت مدرس طب سنتی که وزارت بهداشت طراحی کرده بودند برای اساتید مختلف از رشتههای گوناگون مثل قلب، بیهوشی، داخلی، فیزیولوژی، فارماکولوژی و… که زحمت هدایت پایاننامه های دانشجویان را نیز میکشند تا بالاخره این دوستان یکی یکی فارغ التحصیل شوند و در جایگاه خودشان به عنوان هیئت علمی در دانشکدهی طب سنتی قرار بگیرند.
بنابراین ما از سال ۱۳۸۶ آموزش نظام مند طب سنتی را داریم برای پزشکان و داروسازان و متخصصانی که علاقه دارند وارد این رشته شوند و انشاءالله به زودی دوره های تخصصی و فوق تخصصی این رشته طراحی می شود که به دو صورت است: یکی به صورت اینکه مثلاً کسانی که متخصصان گوارش، مغز و اعصاب و… هستند علاقه مندند که خودشان با اصول این طب آشنا شوند و بتوانند در زمینه های پژوهشی، تحقیقاتی و بعضاً کاربردی و درمانی از این دورهها که ۶ ماهه و یکساله است استفاده کنند و کلاس های محدودی در حال طراحی است که آن اساتید با آن تخصصها می آیند و با طب سنتی آشنا می شوند که خود اتفاق خیلی بزرگی است و یک رویکرد دوم هم اینکه به همین کسانی که وارد PhD می شوند و تخصص طب سنتی می گیرند اینها در حوزه هایی بروند و عملا فوق تخصص بگیرند و بتوانند ارتباط بسیار نزدیکی با جامعهی پزشکی مدرن برای ارائهی خدمات بهتر به بیماران برقرار کنند که مثلاً در حوزهی بیماری های سرطان ما داریم این کار را انجام می دهیم یعنی دوره ها در حال طراحی است که ما متخصصینی داشته باشیم که متخصص طب سنتی باشند اما به صورت فوق تخصصی در اختیار بیماران سرطانی باشند.
سوال: ما چه زمانی به مرز پیشرفت کشورهایی مثل چین در زمینه طب سنتی میرسیم؟
یک واقعیت این است که مثلاً خیلی ها می گویند طب سنتی چین الان به مرحلهای رسیده که نسبت به جمعیت خود حداقل ۳۰% ارائهی خدمات می کند و این را هم نگاه کنید که چینی ها از سال ۱۹۵۰ شروع کردند یعنی ما الان ببینیم از سال ۱۹۵۰ تا الان ۶۲ سال کار کردند و به این مرحله رسیدند که توانستند ۳۰% خدمات ارائه کنند. بالاخره باید این را قبول کنیم ما ۲۰۰ سال طبی را که قرن ها سابقه داشته پشت در دانشگاه نگه داشتیم و وارد دانشگاه نشده و ورود مجدد آن، احیای آن و جا انداختن آن در سیستم بهداشت و درمان قاعدتاً مشمول زمان خواهد بود و دلیل آن این است که به هر حال منابع باید آماده باشد که اکثراً به زبان عربی است و آنهایی هم که به زبان فارسی است یا به فارسی قدیم است یا به فارسی آمیخته به عربی است. بازگشت این کتابها، ترجمهی مجدد آنها، تلفیق و تطبیق آنها با دانش روز به ابزاری که در خدمت همه باشد مشمول زمان خواهد بود. اگر به چینی ها نگاه می کنیم، یا به هندی ها نگاه می کنیم، هندی ها که اصلاً رابطهی خود را با طب سنتی قطع نکردند و چینی ها هم اگر قطع کردند الان ۶۲ سال متوالی است که کار می کنند پس این ها را در نظر بگیریم.
در مورد کشور خودمان هم اکنون یک کارگروهی در هیئت وزیران تشکیل شده که برای احیای طب سنتی ایران است و ریاست کارگروه را هم خود شخص رئیس جمهور بر عهده دارد به اتفاق ۷ نفر از وزرا، و تعدادی از حکما و دست اندرکاران طب سنتی که همکاری می کنند و این ها تلاش می کنند برای اینکه ما یک برنامهی جامعی داشته باشیم که مطابق با همین برنامهی توسعهی کشور، افق ایران ۱۴۰۴ و برنامه توسعهی ۵ ساله و نقشهی علمی سلامت و نقشهی جامع علمی کشور باشد. پیش بینی اینکه ما در ۵ سال آینده ۳۰۰۰۰ هزار نفر فرد شاغل مستقیم در حوزهی طب سنتی داشته باشیم و این مستقل از بحث کشاورزی است. ۳۰۰۰۰ هزار نفری که به مقطعی برسند که شامل خدمات مختلف طب سنتی است از قبیل ماساژورها، پرستاری طب سنتی، احیای متون طب سنتی، داروسازی و مشاغلی که وابسته به بحث داروسازی است. پذیرش را الان به سالی ۱۰۰ نفر می رسانند و بچه هایی که فارغ التحصیل می شوند به عنوان استاد در مقطع تدریس و آموزش قرار می گیرند. هدف این است که با فرهنگ سازی در سطح بهداشت و سلامت و پیشگیری از بیماری ها پوشش طب سنتی را به ۵۰ تا ۷۰ درصد جامعه برسانیم و در مورد خدماتی که می توانیم از طریق دارو و درمان طب سنتی بدهیم حداقل ۳۰% پیش بینی شده که اتفاق بیفتد. چنین اتفاقی نیازمند لطف خدا و همت و حمایت مسئولین و یک مدیریت جامع و کلان است.
سوال: حالا یک بحث مهمی برای جذب وجود دارد که بحث های اقتصادی قضیه و انگیزه های پزشکان برای ورود به این طب است و قاعدتاً باید برای آنها انگیزه ایجاد شود آن انگیزه چیست؟
ببینید ما دو انگیزه داریم یک انگیزه، انگیزهی پژوهشی است به این دلیل که در حوزهی طب سنتی ایده ها و تئوری ها و نظریاتی که قابل پژوهش هستند و دنیای جدید نیز به آنها، هم محتاج و هم علاقه مند است. بنابراین یک حوزه، حوزهی انگیزشی و پژوهشی برای کسانی است که به تفکر دانشگاهی و پژوهش علاقه مند هستند. یک حوزهی دیگر برای پزشکانی است که کار بالینی و درمانی میکنند، به هر حال می بینیم در همه جای دنیا اقبال به طبیعت، داروهای طبیعی، داروهای گیاهی، گیاهان دارویی و شیوه هایی که کمترین عارضه را دارند، با طبیعت و بدن انسان سازگاری بیشتری دارند و نگاه جامع و کل نگر به کل بدن انسان دارند خیلی زیاد شده است و خوب این یک اتفاقی است که در همه جای دنیا افتاده است و در جامعهی ما نیز دوباره مورد توجه واقع شده است. به هر حال بین این مردم سابقهی فرهنگی دارد و حتی آنهایی هم که طب سنتی را قبول ندارند بالاخره مفاهیم را می شناسند و الان در جامعه دوباره احیا شده و مردم اقبال می کنند و چه بسا برای کسانی که می خواهند درمانگر باشند این انگیزه وجود دارد.
سوال: یک جنگ اخلاق و مادیات هم هست که پزشکانی با تخصصهای مختلف و درآمد زیاد وجود دارند، شما با آن ها چه کار می خواهید کنید یا آن انگیزه های مشابه چه چیزهایی است؟
ببینید قرار نیست ما کاری انجام دهیم اولاً راجع به این درآمدها بگویم پزشکانی که این درآمدها را دارند خیلی معدودند حتی آمار وزارت بهداشت هم نشان می دهد که پزشکانی که بیش از ۲۰تا۳۰ میلیون در ماه درآمد دارند کمتر از ۵% کل جامعهی پزشکی است حالا آن هم اکثراً به خاطر توانایی و کارهای خاصی است که انجام می دهند بنابراین عمومیت جامعهی پزشکی طبق آمار ۷۰% پزشکان عمومی درآمد زیر یک میلیون تومان دارند و حدود ۷۵% آنان صاحب خانه نیستند و واقعیت اینکه جامعهی پزشکی ما بر خلاف تصور جامعهی ثروتمندی نیست. در حوزهی پزشکی مدرن هم این انگیزه ها، انگیزه های فردی افراد است و رشته هایی داریم که درآمدهای خیلی کلان دارند ولی خود افراد حسب علاقه رشته با درآمد کمتر را انتخاب می کنند. در حوزهی دیدگاههای پزشکی طب سنتی عمدتاً افرادی هستند که یک سری انگیزه های غیر مادی هم دارند مثلا کسانی که اهل ادبیات هم هستند، اهل مسائل اخلاقی و انسانی هم هستند.
می خواهم بگویم لازم نیست که دانشگاه یا وزارت بهداشت انگیزه را به وجود آورد البته در حوزهی پژوهشی متفاوت است چون ببینید کشورهای اروپایی و آمریکایی در حوزهی پژوهشهایی که می تواند جدید باشد یا مفاهیم جدید داشته باشد خیلی راحت استقبال می کنند. بنابراین باید توجه داشت کسی که می خواهد پژوهش کند و در حوزهی دانشگاه بماند این فرد را نباید با حقوق و مزایای کم تنبیه کنیم. در کشورهای غربی می بینیم که کسی که پژوهش می کند از بسیاری از پزشکان که کار بالینی انجام می دهد درآمدش بیشتر است که متأسفانه در اینجا محقق نشده و در همهی حوزه ها همین طور است و صرفاً طب سنتی این طور نیست و نباید بگذاریم این طور شود که کسانی که استعداد پژوهش دارند انجام ندهند چون اگر درست عمل کنیم از پژوهش ثروت حاصل می شود البته اگر هدفمند و درست باشد یعنی تولید علم در جهت تولید ثروت باشد.
سوال: حالا به طور خلاصه به نظر شما گیر کار کجاست چون می دانید که ما نیاز به یک جهش داریم و اگر ما بخواهیم عادی پیش برویم مثلاً طب مدرن و مدرنیته با سرعت ۱۰۰ می رود و ما با سرعت ۳۰ می رویم یعنی اگر یک حرکت جهشی نداشته باشیم ما هرگز به آنها نمی رسیم. به نظر شما این نقطهی جهش کجاست؟
ببینید هم در آموزش و هم در پژوهش ما نیاز به یک ساختار کاملاً علمی داریم نه یک ساختار صرفاً هیجانی و عقیدتی، ساختاری که به آن موارد هم اعتقاد داشته باشد و جنبه های علمی هم داشته باشد و یک ساختار مستقل و تصمیم گیرنده باشد که در حوزهی آموزش و پژوهش و خدمات بتواند طب سنتی را ساماندهی کند و به آن سرعت و جهت دهد. فکر می کنیم انشاءالله اگر خدا بخواهد در کارگروه ریاست جمهوری این اتفاق بیفتد یعنی یک سازمان طب سنتی یا دفتر طب سنتی در وزارت بهداشت تشکیل شود که در تعامل با وزارت متبوع اختیارات خاص خودش را دارد که بتواند خدمات پژوهشی را به هر حال پشتیبانی کند و فکر می کنیم که انشاءالله اگر این ساختار شکل بگیرد بتواند سرعت ما را بالا بیاورد.
سوال: آقای دکتر فکر نمی کنید باز اگر ما یک سازمان اداری درست کنیم، ببینید من دنبال جهش هستم یعنی دنبال این نیستم که مثلاً یک سازمان تشکیل شود و خودتان می دانید که بحث های سازمانی وجود دارد و …. من می خواهم بگویم در این قضیه ما چه کنیم برای سازمان ها و تشکیلات اداری که ضعف و قوت پیدا می کند و حتی تفکرات روی هم زندانی می شود و من دنبال این هستم که چه کنیم الان طب ابن سینا زنده شود، دنبال جهش هستم.
اگر من یک کلمه بخواهم بگویم کلید آن جهش استفاده از ظرفیت های موجود است حالا چطوری این استفاده اتفاق می افتد. ببینید واقعیت این است که اکثر قریب به اتفاق پزشکان ما در ساختاری مشغول به کار هستند که الان وجود دارد و خیلی کم افرادی هستند که ماهیتاً و ذاتاً از طب سنتی بیزار باشند یا علاقه نداشته باشند اگر هم عناد و لجبازی وجود دارد به خاطر بد عمل کردن بعضی از دوستان است که یک چیزهایی را افراط و تفریط کردند و یک مقدار در ذهن آنان جلوهی بد پیدا کرده است.
همهی این ها بالقوه این ظرفیت را دارند که در حوزهی طب سنتی بتوانند کار کنند و بتوانند از طب سنتی در مطب خود برای ارائهی خدمت استفاده کنند. راز این که این کار را کنند این است که متقاعد شوند که این دانش ارزش کاربردی دارد.
اگر نظر من را بخواهید می گویم به جای آن سازمان ما یک تفکر مرکزی و یک شبکه ی مجازی می خواهیم. این شبکه ی مجازی از ظرفیت های همین وزارت بهداشت فعلی می تواند استفاده کند منتها شرط و کلید آن برای ورود و امکان این است که بگوییم ما برای پژوهش آمده ایم و این را اثبات کنیم. از دیدگاه آنها، آنها می خواهند با این پژوهش ما را آزمایش کنند و ما هم با این پژوهش خود و کارمان را نشان میدهیم. باید اطلاع رسانی با دید پژوهشی در دانشگاهها و در زیر مجموعه های وزارت بهداشت اتفاق بیفتد. قرار است که یک بحث علمی خود را به جای چالش به تعامل تبدیل کنیم
این یک واقعیت است که در طول سالها شما اگر کتاب ها را ببینید تغییر و تحول را نیز می بینید یعنی اصلاح مبتنی بر تفکر و پژوهش را می بینید، حرف های هم را نقض می کنند، رد می کنند، تکمیل می کنند و این جوری نیست که ما یک کتب را باز کنیم و بگوییم هر چه آن موقع گفته اند الان هم هست و به هر حال ما مکلفیم که از ابزار روز استفاده کنیم، هم در جهت اثبات و هم در جهت تثبیت که انشاءالله این اتفاق بیفتد و به نظر من کلید آن جهش که صحبت شد پژوهش است.
و اما سوال بعد که فراگیران طب سنتی چه کسانی هستند؟
در این دو مقطع پزشکان و داروسازان هستند که پزشکی عمومی و داروسازی عمومی ایشان تمام شده و به عنوان یک دورهی تخصصی به این رشته می آیند و مانند سایر PHD ها آزمون اصلی دارد و امتحان شفاهی و کتبی دارد و آزمون زبان دارد و این ها باید مسلط به زبان باشند و خود به خود وقتی به این رشته میآیند عربی هم باید بلد باشند و عملاً بیش از سایر رشته های PHD است. منابع هم مشخص است و دوره هایی که به اینجا می آیند هم مشخص است یعنی دو سال دورهی آموزشی دارند یعنی واحدها را پاس می کنند و کتابهای طب قدیم را می خوانند و با آن زبان آشنا می شوند و روش های تحقیق را یاد می گیرند و ۱۸ ماه فرصت دارند راجع به موضوع مورد علاقهی خود پژوهش کنند و این یعنی وقتی ۲۰۰ دانشجو که فارغ التحصیل شوند ما ۲۰۰ پایان نامهی مفید داریم و دانشگاه هم تلاش می کند که پایان نامه ها جهت داشته باشند و پژوهش های مفید انجام شود و پایان نامه هایی باشد که به هم مرتبط باشند. مثلاً برای انتخاب موضوع دو استاد انتخاب می شود یک استاد از دانشکدهی طب سنتی و یک استاد در حد تخصص یا فوق تخصص از پزشکی رایج و این دو با هم همفکری می کنند و موضوعاتی انتخاب میکنند که از دید پزشکی معضل است و نیاز جامعه و مردم است، دوستانی که رشتهی پزشکی هستند به صورت بالینی کار میکنند و مثلاً در مورد یک موضوع که مثلاً این بیماری از دید ابن سینا چه میشود و چگونه باید تعریف کرد و چگونه باید درمان کرد که اینها در این حوزه کار می کنند و دوستان داروسازی، داروی آن را می سازند اگر در آن زمینه ما داروی خاصی داشته باشیم آنها دارو را فرموله و طراحی می کنند و به شکل امروزی ارائه می دهند. بعد از پایان این دوره قسمت عمدهی اینها اگر خودشان هم موافق باشند جذب دانشگاه می شوند ولی فرض بر این است که دانشگاههایی که ابراز علاقه کردند یا توسعه دادند که الان ما شهید بهشتی را داریم، تهران را داریم، شاهد را در شهر تهران داریم، دانشگاه مشهد، کرمان، یزد و شیراز را داریم و تبریز احتمالاً امسال اضافه خواهد شد، و دانشگاههای دیگر هم اضافه خواهد شد.
سوال فرمودید که طبیبان طب سنتی دارو هم تجویز می کنند؟ بله خوب قاعدتاً یکی از ابزار آنهاست البته ما در نگاهی که به طب سنتی داریم قدم اول آموزش است و آموزش به مردم و بعضی موارد واقعاً به جای دارو، مشاوره با بیماران لازم است. ببینید اصلاً تعریف پزشکی، در قدیمی ترین عبارت فارسی از کتاب هدایت المتعلمین – قدیمی ترین کتاب فارسی پزشکی- که وجود دارد میگوید «بجشگی» که الان شده پزشکی، می گوید (بجشگی پیشهای بُوَد که تندرستی آدمیان را نگاه دارد و چون رفته بُوَد باز آرد به علم و عمل) یعنی وظیفهی پزشک در درجهی اول حفظ تندرستی و سلامتی آدمیان است و تعریف ابن سینا هم همین است و این جمله مشترک است بین اطبا و حکما.
حالا از بحث آموزش که بگذریم از داروهای عمدتاً سنتی ما استفاده می کنیم و ممکن است در حد نیاز مریض، ولی در اصل ما وظیفهی پزشکی خود را انجام می دهیم و موظفیم از بهترین خدمات، داروها و امکاناتی که کمترین عارضه، کمترین هزینه و با بهترین عملکرد بتواند روی بیماری اثر بگذارد استفاده کنیم و قدیم و جدید هم ندارد کلاً پزشکی یعنی همین یعنی واجب است از تمام علومی که برای ارائهی خدمات بهتر به بیمار است استفاده کنند و در مورد داروها خدمت شما عرض کنم مراکز دانشگاهی که ما داریم در کنار آن مراکز داروسازی هم داریم و داروها هم آنجا تهیه میشود و در درمانگاه ها هم همان طور داروخانهی مستقر در آن داریم و در اختیار بیماران قرار میدهیم. داروسازی داروهای سنتی یعنی آنهایی که در کارخانه تولید می شود و اینهایی که در دانشگاه تولید می شود رسمی و با نظارت است و با رعایت استانداردها و مطالعات کیفی که باید نظارت شود انجام می شود ولی متأسفانه در سطح جامعه این داروسازی در زیرزمین و پشت پرده، داخل عطاری و … اتفاق می افتد که آن با نظارت دولت و مورد تایید ما نیست.
سوال: الان در کل ایران چند گروه طب سنتی وجود دارد؟
دانشگاه علوم پزشکی تهران دانشکده دارد و سه گروه، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هم دانشکده دارد و دو گروه، دانشگاه شیراز گروه طب سنتی دارد، کرمان دانشکدهی طب سنتی دارد شامل گروه تاریخ و گروه داروسازی و طب، یزد گروه طب سنتی دارد، اصفهان هنوز ندارد، تبریز در حال برنامه ریزی است، دانشگاه شاهد گروه طب سنتی دارد، دانشگاه مشهد گروه طب سنتی دارد، دانشگاه ساری مرکز تحقیقات طب سنتی دارد که البته مرکز تحقیقات طب سنتی چند تایی داریم، دانشگاه تهران، شهید بهشتی، ساری، شیراز دارند و اینها مواردی است که موجود است و دارند کار میکنند که انشاءالله آن جهش اتفاق بیفتد.
مجموعهی آموزش دانشجویان طب سنتی در دانشگاه تهران متمرکز است برای اینکه وحدت رویه داشته باشیم. این هم به هر حال لطفی بوده که آقای دکتر لاریجانی فرمودند بالاخره هزینه ها به دانشگاه تهران تحمیل می شود ولی به خاطر اینکه یک وحدت رویه شکل بگیرد غیر از داروسازی شهید بهشتی و داروسازی دانشگاه شیراز که مستقل است چون ظرفیت را از لحاظ امکانات و اساتید داشتند سایر داروسازان و متخصصان طب سنتی در دانشگاه تهران تحصیل می کنند و آموزش می بینند و به دانشگاه خود باز می گردند.
سوال بعد این است که یک مقایسهی تطبیقی ما با دنیا می خواهیم داشته باشیم اگر ممکن است آمار دهید.
ما طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت ما جزو آخرین کشورهایی هستیم که با اینکه طب سنتی داشتیم راجع به آن شروع به قانونگذاری و سیاستگزاری کردیم. غربی ها، چینی ها و شاید هندیها در این زمینه خیلی جلو هستند، اروپایی ها، آلمانی ها و آمریکایی ها هم که چند سال است در این زمینه فعال اند.
سازمان ملی طب جایگزین و مکمل آمریکا از سال ۹۸ شکل گرفت و یکی از بهترین بودجه ها را دولت به آن اختصاص داد که همین سال گذشته علی رغم بحران اقتصادی دولت ۱۲۰ میلیون دلار به آنها پول داد برای کار تحقیقات و به این نتیجه رسیدند که از این حوزه هم می شود تولید علم کرد و هم تولید ثروت و شروع به توسعهی آن کردند. در چین کارهایی که انجام دادند مشخص است، در هند و پاکستان هم همین طور و در خیلی از کشورها به عنوان یک طب مکمل در کنار خدمات پزشکی دارند استفاده می کنند و آمار و ارقام در کشورهای اروپایی هم خیلی متفاوت است از ۳۱% تا نزدیک به ۹۰% گزارش وجود دارد از اینکه مردم در سال حداقل یکبار از خدمات این طب استفاده کرده اند حالا یا سنتی یا مکمل و یا جایگزین که هر کدام از این ها تعریف دارد.
سوال: آیا طب سنتی با طب مدرن دست و پنجه نرم می کنند یا با هم کنار می آیند؟
فرض ما بر این است که هر دو برای ارائهی خدمت به مردم و خدمت با کیفیت بالاتر به مردم با هم تعامل دارند و نه تقابل. شعار و عملکرد ما این است کما این که ما کلینیک های خاصی داریم که کلاً مدیریت آن دست خودمان است اما کلینیک هایی هم در بیمارستان ها و مراکز درمانی پزشکی رایج است که در کنار آنها هستیم و آنها کار خودشان را انجام می دهند و ما کار خودمان را انجام می دهیم. به هم بیمار ارجاع می دهیم، مشاوره می دهیم و هر دو روی بیمار نظارت می کنیم که بیمار بهترین نتیجه را بگیرد و کمترین آسیب را ببیند. بنابراین تعارضی وجود ندارد اگر هم جاهایی در سطح عمومی دیده می شود دو علت دارد یا از ندانستن است یا از افراط و تفریط هایی است که بعضی از دوستان می کنند و باعث ایجاد واکنش در سطح جامعهی پزشکی می شوند وگرنه رویکرد دانشکدهی طب سنتی این است.
سوال: آیا طب جدید وابسته به شرکت های بزرگ داروسازی است که منافع آنها با طب سنتی در تضاد است و اگر بتوانند نمی گذارند طب سنتی عمل کند؟
من با یک فکر دیگر نگاه می کنم و جملهی دکتر مصطفوی را برای شما می گویم، می گوید که سیستم پزشکی در زمانی که فهمید اِشکال بیماری هایی مثل دیابت، فشار خون ناشی از شیوهی غلط زندگی مردم است چرا به جای اینکه به مردم یاد دهد زندگی خود را درست کنید برای آن دارو درست کرد نه که نباید درست می کردیم ولی می گوید در کنار اینکه این دارو را درست کردیم باید به مردم می گفت زندگی خود را اصلاح کنید و درست زندگی کنید البته این دانش در پزشکی جدید هم خیلی مطرح شده و اصلاح شیوهی زندگی مطرح است. آقای مصطفوی می گوید سیستم پزشکی اشکالی که داشت مستقیم فقط سراغ دارو رفت که این مریض هر کاری دوست داشت انجام دهد و من به او دارو دهم و کنترل کنم و می گوید وظیفهی طبیب این نبوده است و اصلاح شیوهی زندگی است. این واقعیت است که داروسازی ما در دنیا، در پزشکی به یک صنعت تبدیل شده و صنعت وقتی چرخش می چرخد که مصرف کننده داشته باشد. این معنی اش این نیست که پزشکی رایج تماماً در اختیار داروسازی باشد، داروسازی ابزار آن است ولی خوب داروسازی هم آن بحث های پیچیدهی خودش را دارد و آن اشکال سرجایش است و می خواهم بگویم که همین سیستم پزشکی از این موضوع تحقیق در حوزهی طب سنتی استقبال می کند و الان برای پزشکان مریض مهم است.
من از این هم می ترسم که مردم افراط و تفریط کنند و گاهی مردم را باید به این سمت هل می دادیم و الان دارم هشدار می دهم که ممکن است افراط هم اتفاق بیفتد چون تبلیغات زیاد شده، انواع پیامک و تبلیغات غیر مجازی که ماهواره و اینترنت است مثلاً این ماده طبیعی است ساخت آمریکا، ساخت ژاپن است و ترکیبات کاملاً طبیعی و گیاهی دارد که قسمتی از آنها دروغ است یعنی اصلاً گیاهی نیستند. یک زمان عطاری ها وسیلهی حفظ پیوند ما با گذشتگان و حفظ فرهنگ طب سنتی بودند ولی الان بعضی وسیلهی ترویج استعمال هستند و نصف قفسه های عطاری ها را که نگاه کنید داروی خارجی است.
سوال بعدی روند کند آموزش طب سنتی با هجوم شیمیایی و درمانی همخوانی ندارد؟ آیا نمی شود چرخاند و یا تندتر چرخاند تا حداقل اگر جلو نمی افتد فاصله را حفظ کرد و عقب تر نرفت؟
من فکر می کنم انشاءالله که عقب نمی افتیم چون روند شروع شده و این فاز تکثیر هم به زودی اتفاق می افتد و فکر می کنم که انشاءالله اگر دولت هم همکار باشد و همین حمایت ها باشد انشاءالله در چند سال آینده قطعاً عقب نمی افتیم و فکر می کنم به پزشکی رایج خیلی نزدیک باشیم.
سوال: اعضای ستاد چه خدماتی در ستاد انجام می دهند و چه حمایت هایی می شود؟
حمایت هایی که تا به حال دانشگاه گرفته هم در جهت توسعهی دانشکدهی طب سنتی و هم درمانگاهها بوده است. ما الان یک درمانگاه در خیابان بهشت تهران داریم، یک درمانگاه در بیمارستان امام خمینی داریم، یک کلینیک تخصصی داریم که در آن ۸ مطب تخصصی دارد و در آنجا کاملاً حوزهی طب سنتی را برای آینده و دوره های تخصصی شروع کردیم و این ۸ مطب شامل کلینیک گوارش، کلینیک مغز و اعصاب، کلینیک پوست و مو، کلینیک بیماری های تنفس، چاقی و لاغری و ترک اعتیاد و … که در خیابان خارک واقع است بعد کلینیک پاسداران که تازه در حال تاسیس است و این ها کلینیک های متعددی است که توسعه پیدا کرده و سعی هم کردیم که فضای خوبی باشد و چون به اسم سنتی است فضا مانند اسم نباشد حتی سعی کردیم زیبایی، ظاهر، نوع خدمات و برخوردها مدرن باشد و از پزشکی جدید هم کامل تر باشد، پرونده ها ثبت الکترونیک شود، صندلی که بیمار بتواند آرامش داشته باشد. محیط زیبایی ظاهری داشته باشد و آرام بخش برای بیمار باشد. این ها کارهایی است که دانشگاه انجام داده و البته ستاد حمایت کلان کرده، یعنی بودجه هایی را به صورت کلی نسبت به حجم کارها در اختیار دانشگاه قرار داده است.
https://medplant.ir/?p=24071