سنت و دانش پزشکی ایرانی از دیرباز دارای شهرتی جهانی بوده است، شهرتی که به دوران پیش از اسلام بازمیگردد. تا قرن هفتم پیش از میلاد ایرانیان بنیانگذار فرهنگ طبابتی غنی بودند و در راستای تجارت و بازرگانی با تمدنهای باستانی همچون بابل، آشور، مصر و هند به تدریج این فرهنگ نهتنها غنیتر شد که به کشورهای دیگر نیز راه یافت.
پزشکان ایرانی آن دوران با استفاده از انواع گونههای گیاهان دارویی موجود در مناطق مختلف ایران و کشورهای همسایه، توانایی درمان هزاران نوع بیماری را داشتند. اهمیت طب در آن دوران به اندازهای بود که موسسات و مراکز پزشکی فراوانی در شهرهای گوناگون ایران احداث شده بود. یک دانشجوی پزشکی برای طبیب شدن، موظف بود به مدت چندین سال دورههای تئوری و عملی را سپری کند و پس از موفقیت در امتحاناتی گوناگون موفق به دریافت مجوز طبابت میشد.
تا قرن پنجم میلادی وسعت این دانش در ایرانیان به قدری فرا رفت که برخی معتقدند طب یونانی را نیز تحت تاثیر قرار داده است. حتی گفته میشود آنچه را که اصول طب یونانی مینامند، ایرانیان به یونانیان تعلیم دادهاند البته خود یونانیان نیز فرضیه طبایع چهارگانه را یک فرضیه بیگانه دانسته و اصل آنرا ایرانی میدانند. سرانجام پس از حمله اسکندر مقدونی به ایران کتابخانهها، مراکز پژوهشی و تحقیقاتی در زمینههای علوم مختلف از جمله پزشکی، نجوم، فلسفه و کشاورزی از بین رفتند. برخی از کتابها که از آن دوران جان سالم به در بردهاند ترجمههایی به یونانی هستند.
در اواخر دوره سلوکیان علم پزشکی در ایران دوباره از سرگرفته شد و مجددا مراکز آموزش طبابت در بسیاری از شهرها دایر شدند. از معروفترین این مراکز، مدرسه و بیمارستان گندی شاپور بود، بیمارستانی که در آن پزشکان ایرانی، یونانی و هندی به آموزش، تحقیق و درمان بیماران میپرداختند.
از آنجا که این مرکز در نزدیکی بغداد واقع بود، پس از گسترش دین اسلام علومی از جمله طب، فلسفه، ریاضیات، گیاهشناسی و داروسازی که در این مرکز تدریس میشدند باعث تحولی بیسابقه در علوم گوناگون و علم پزشکی جهان اسلام شدند. این چنین شد که مرکز گندی شاپور که بر پایه طب و علوم ایرانی بنا شده بود محبوبیت و احترامی خاص در دنیا پیدا کرد.
به دنبال این محبوبیت و گسترش واردات و صادرات گیاهان دارویی، گندی شاپور شهرتی بینالمللی پیدا کرد. از طرفی اوایل قرون وسطی به دلیل بروز تعصبات مذهبی، مدارس آتن و اسکندریه بسته شدند و پزشکان معروف و دانشمندان یونانی به ایران مهاجرت کردند و به این مرکز پناه آوردند.
از قرن هفتم ایران تحت تاثیر فرهنگی اسلامی قرار گرفت و به دیدگاهی جهانی دست یافت. آن زمان یک دکتر دارای مقام و منزلتی والا در حد یک انسان با ویژگیهای روحانی و معنوی بود و همه وی را فردی مشفق و با احساس میدانستند که به اصول اخلاقی کاملا احترام میگذاشت. بر اساس آموزههای اسلامی نیز روح و جسم بشر دارای ارتباطی نزدیک و متقابل هستند؛
طوری که انسانی خوب بودن و سلامتی جسمی، لازم و ملزوم یکدیگرند. از طرفی دیگر نیز مفاهیم بهداشتی در اسلام، هم روح و هم جسم بشر را در برمیگیرند. یکی از مهمترین این رویکردها نماز است که از واجبات اولیه آن وضو گرفتن است که به نوعی بهداشت فردی محسوب میشود.
همچنین بخشی اعظم از آموزهها و احادیث پیامبر(ص) به سلامت جسمی، بهداشت فردی و حفاظت از محیط زیست اختصاص دارد که میتوان گفت، طب اسلامی دارای نوعی نگرش و معنای نوین است.
پس از اسلام، طب ایرانی توسط محققانی همچون ابن سینا و زکریای رازی توسعه یافت. این ۲دانشمند، بسیاری از شیوههای درمانی را رواج دادند و مقالات و کتابهایی مهم را که دایرهالمعارف دانش پزشکی آن دوران شدندا از خود برجای گذاشتند. کتابهایی مانند المنصوری رازی و قانون ابن سینا که پس از گذشت سالها، در قرن هفدهم روانه اروپا شدند تا به عنوان یکی از درسها به اروپائیان تعلیم داده شوند.
https://medplant.ir/?p=14624