«هدی بیغم» ۲۶ ساله، اهل فرخشهر استان چهار محال و بختیاری است که در جشنواره حضرت علیاکبر(ع)، بخش جوان کارآفرین، جزو ۱۲ نفر برتر کل کشور، انتخاب شده است. او که لیسانس باغبانی و کشاورزی دارد، نه سرمایهدار بوده، نه حامی داشته، نه حتی رشته دانشگاهیاش را از روی علاقه انتخاب کرده – رشته باغبانی و کشاورزی، پیشنهاد سازمان سنجش بوده- و نه مثل فامیلیاش «بیغم» است، فقط با تلاش و جدیت و به خواسته خودش و اصرارش بر ادامه کار، حالا به ایستگاه موفقیت رسیده و البته راه درازی در پیش رو دارد. گفتوگویمان را بخوانید.
مزرعهای برای کشت گیاهان دارویی اجاره کردید و کم کم کارخانه عرقیــات راه انــداختید. کسی از خانوادهتان مزرعه داشت یا کشاورزی میکرد که سراغ این کار رفتید؟
نه، اصلاً. هیچ کدام در این کار نبودند و این فقط خواسته خودم بود. من دختری پرانرژی هستم و دوست دارم که مفید باشم. به همین دلیل دوست داشتم کاری انجام دهم و فکر کردم که چرا از رشتهای که در آن تحصیل کردم استفاده نکنم.
خانوادهتان موافق این کار بودند؟
نه اصلاً. صددرصد مخالف بودند. اصلاً دلشان نمیخواست که دخترشان برود سر مزرعه کار کند. خوشبختانه بعدها که دیدند مصر هستم موافقت کردند. در این میان مادرم بیشتر حامیام بود و تاکنون مرا تنها نگذاشته است.
کار را از کی و چگونه شروع کردی؟
از سال ۸۶ شروع کردم. یک زمین ۲ هکتاری را اجاره کردم و بعد تخم کدو پوست کاغذی کاشتم ولی عرقگیری را از سال ۸۸ آغاز کردم.
سرمایه اولیهات چه قدر بود؟
۶۰۰ هزار تومان!
من حامی مالی نداشتم. تلفنهمراه و دستبند طلایم را فروختم و هزینه مواد اولیه و لوازم مورد نیازم را تهیه کرده و کار را شروع کردم. اگر هم از کسی پولی گرفتهام، قرضی بوده که پس دادهام، یا وام گرفتهام.
بعد چه کردی؟
تصمیم گرفتم چند محصول دیگر را آزمایش کنم. ببینم جواب میدهد یا نه که خوشبختانه اینگونه شد. بعد به فکر فرآوری آنها افتادم و با خرید یک دیگ کوچک شروع کردم به عرقگیری گیاهان دارویی.
فروش عرقیات خوب بود؟
بله چون با کیفیت بود، خیلی استقبال شد. سود خوبی هم به دست آوردم. بعد تصمیم گرفتم کار را توسعه دهم، از اینرو، ضمن کشت نمونه گیاهان که آیا در خاک چهارمحال و بختیاری جواب میدهد یا نه، مزرعه را به ۵ هکتار رساندم و کار گرفت. دیگر دیگ کوچک جوابگوی کارم نبود. تصمیم گرفتم دیگ بزرگتر بخرم و در کنار آن هم دنبال گرفتن مجوزهای بهداشتی بودم که با گرفتن مجوزها، کارگاه سولهای اجاره کردم و کارم را تبدیل به کارگاه نیمهصنعتی کردم.
الان تعداد گیاهانی که عرقگیری میکنند چند نوع است؟
۵۴ نوع که ۱۰ تای آنها را در داخل مزرعه میکاریم، مقداری را از بازار میخریم و ۱۰، ۱۵ نفر هم در فصل گیاهان، گیاهچینی از طبیعت میکنند و ما از آنها نقدی میخریم.
پس آن همه زحمت و اصرار نتیجه داد
بله. کارها روی غلتک افتاده و الان میتوانم شب راحت سرم را روی بالش بگذارم و بخوابم.
در این مسیر خیلی سختی کشیدی؟
تا دلت بخواهد. از تمسخر دوستان، فامیل و مردم شهر تا سنگاندازی برخی مسئولان که نهتنها حمایت نمیکردند بلکه کار را به تأخیر میانداختند. ولی با حمایت مادرم توانستم مشکلات را پشت سر بگذارم! گاهی میشد شبها تا دیروقت کار میکردم و حتی خانه نمیآمدم. برای رسیدن به این نقطه دشواریهای بسیاری را تحمل کردم.
شد تو را به جایی برسانند که اشکت درآید؟
تا دلت بخواهد اشکم را درآوردند. خیلی اذیت شدم.
«هدی بیغم» اکنون یک الگو برای جوانان شده است؟
بله. آنهایی هم که مخالف بودند از خانواده تا مسئولین، موافق هستند. حالا همه مرا میشناسند و به عنوان یک الگو معرفی میشوم.
حالا آرزوی «هدی بیغم» چیست؟
اینکه به سوددهی برسم.
بعضی از جوانهای امروز منتظرند که کار برایشان ایجاد شود، به قولی کار و موفقیت، از آسمان بیفتد جلوی پایشان توصیهات به آنها چیست؟
هیچ جا میز خالی نیست که فارغالتحصیل شدی آن را به تو پیشکش کنند. من نه پارتی داشتم نه پول زیادی. فقط با فکر و تلاش و تحمل سختیها توانستم کاری را که میخواهم انجام دهم و برای دیگران هم اشتغالزایی کنم.
https://medplant.ir/?p=10073